مارها قورباغهها را می خوردند و قورباغهها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند
تا اینکه قورباغهها علیه مارها به لک لکها شکایت کردند
لک لکها چندی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغهها از این حمایت شادمان شدند
طولی نکشید که لک لکها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغهها
قورباغهها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها با لک لکها کنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند
مارها بازگشتند ولی اینبار همپای لک لکها شروع به خوردن قورباغهها کردند
حالا دیگر قورباغهها متقاعد شدهاند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند
ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است !
اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان !!؟؟
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟
سلام سهیل جون خوبی (- _-)
امسال من توی شیفت آقای خاور ثبت نام کردم چون همه ی بچه ها توی این شیفت بودن بعضی ها هم رفتن
امسال نه کلاساچرخشی نه ام اینکه یک هفته صبح یک هفته بداظهریم
روز اول هم برای کلاس بندی عشقی بود یعنی هرکی که دوست داشت می رفت همون کلاس
دبیر های جدید زیاد امدن مخصوص استاد دانشگاه دبیر های فوق السانس در کل امسال رو بدبختیم
انقدر دبیرای جدید سخت گیرن که دبیر عربی و زبان فردا و پس فردا کل کتاب پارسال رو امتحان می گیرن
باورت می شه به وبلاگ نویسی امسال تاکید کردند؟
باورت می شه همیه بچه ها قدتشون کوتاه یعنی که قدبلندشون منم؟(انگارکه دبستانه)
معاون جدید امسال امده
و خبر جدیدم اینکه دبیر انگلسی مون اونم کمی تا قسمتی انترنتی هستش !
درکل خدایش امسال به جز سه نفر همیه دبیرا خشک و بی مزه هستن
همیه بچه ها به خصوص باغستانی و مسنح رضوی شهریار وبقیه سلام می رسونند
خیلی باحالی + گلی تا بعد بابای
از خودت و وبلاگت چی خبرا ؟ وبلاگ توی ورد پرس زدی یا!نه
مثل همیشه جالب بود. ممنون.
مرسی سهیل جون
خسته نباشی.