علی کریمی به عنوان یکی از بهترینهای فوتبال قاره کهن و بازیکنی که افتخارات پرشماری برای فوتبال باشگاهی و ملی کشورمان به ارمغان آورده پس از سالها دوری و کسب تجارت گرانبها در فوتبال اروپا و کشورهای عربی بار دیگر به خانه اصلیاش بازگشت تا میلیونها هوادار پرسپولیس حضور مجدد این چهره محبوب را در تیم پرسپولیس به فال نیک بگیرند.
بدون شک در شصت و پنجمین دربی پایتخت اکثر نگاههای فوتبالدوستان و کارشناسان به ساقهای جادوگر فوتبال آسیا دوخته خواهد شد و پیش بینی میشود کریمی نقش ارزشمندی در درخشش سرخپوشان در این دیدار حساس ایفا نماید.
در ارتباط با این مسابقه گفتگوی اختصاصی سایت رسمی باشگاه پرسپولیس با کریمی را ملاحظه فرمائید.
این چندمین دربی کریمی به شمار میرود؟
تاکنون چهار مرتبه در دربیها شرکت داشتهام که دو پیروزی، یک شکست و یک تساوی حاصل این مسابقات بوده و امیدوار در پنجمین دربی نیز امیدوارم با پرسپولیس هت تریک کنم زیرا نسبت به برتری پرسپولیس بسیار خوشبین هستم.
بازیهای اخیر استقلال را دیدهاید؟
فقط گلهای استقلال را مقابل استقلال اهواز تماشا کردم و فقط یک نیمه از بازی قبلی این تیم مقابل راه آهن را دیدم. به نظر من استقلال با وجودیکه شروع خوبی در مسابقات فصل جاری نداشت طی چند بازی اخیر علاوه بر کسب امتیازات لازم، به هماهنگی نسبی دست یافته است. به هر جهت امیدوارم هر تیمی که شایسته پیروزی و کسب هر سه امتیاز این دربی است به این مهم دست یابد.
حتماً خبر داری که دربی مهم ایتالیا را قرمزپوشان میلان پیروز شدند؟
بله، اما کلاً علاقه چندانی به مسابقات باشگاههای اروپا ندارم و اکثراً گلهای به ثمر رسیده و نتایج کلی در این بازیها را دنبال میکنم.
دیدگاه حرفهای بازیکنی مثل کریمی را نسبت به این مسابقه بفرمائید...
به نظر من این بازی هم مثل سایر مسابقات فقط سه امتیاز دارد ولی از آنجا که همیشه هواداران دو تیم نسبت به نتیجه تیم محبوبشان در این مسابقه حساس هستند طبیعی است که این موضوع در بین بازیکنان دو تیم نیز استرس ایجاد میکند منتها برخی بازیکنان استرس کمتری خواهند داشت و عدهای با استرس فراوان قدم به این بازی میگذارند.
از طرفی طبیعی است که بیست و چند بازیکن این دیدار دوست دارند در این میدان عرض اندام کنند زیرا حساسیتهای مربوط به این مسابقه این ذهنیت را برای بازیکنان ایجاد خواهد کرد ولی مهم این است تیم با هماهنگی لازم و استرس کمتر وارد این مسابقه شود نکته بعدی نیز به نمایش این مسابقه در شبکههای مختلف تلویزیونی آسیا بخصوص کشورهای عربی مربوط میشود که به نظر من هر دو تیم باید نسبت به این قضیه واقف باشند که بسیاری از کشورهای آسیایی و حتی اروپایی با تماشای این مسابقه به خیلی از مسائل به جز مسائل فنی دقت میکنند پس بر همه ما واجب است که در طول بازی علاوه بر ارائه فوتبالی سرعتی و تکضرب، مراقب مسائل حاشیهای باشیم چون همه بازیکنان و هواداران دوست دارند تیم خودشان برنده این میدان باشد که این موضوع میتواند حاشیه ساز شود.
با این حساب علی کریمی هم با استرس وارد این میدان میشود؟!
فرق نمیکند. گفتم همه استرس دارند منتها بنده سعی میکنم استرس زیادی نداشته باشم ضمن اینکه میتوان این استرس را مثبت دید و اگر اینچنین باشد این استرس میتواند کمک خوبی به بهتر ظاهر شدن بازیکن بکند.
نسبت به پست تخصصی خودت تا چه اندازه حساس هستی؟
اگر بگویم مهم نیست منطقی نگفتهام اما خوشبختانه سرمربی پرسپولیس نسبت به نوع بازی من اطلاعات لازم را دارد و نیک واقف است که در کدام پست بهتر ظاهر میشوم. البته فراموش نکنید که بنده چند ماهی از شرایط مسابقه دور بودهام و برای اینکه به طور کامل با تیم هماهنگ شوم چند هفتهای زمان میبرد اما کلاً اگر بازیکن آماده باشد باید در چند پست به راحتی انجام وظیفه نماید.
میرسیم به مسئله داوری و سعد کمیل...
کمیل از داوران سرشناس آسیا و جهان است که اطلاعات خوبی در مورد تمام تیمهای آسیایی دارد. وی تاکنون در چندین مسابقه که من حضور داشتهام قضاوت کرده است که یکی از بازیهای مهم آن در مسابقات تیم ملی در جام ملتهای آسیا بود ضمن اینکه دو مرتبه نیز در لیگ قطر بازیهای ما را سوت زده است.
آیا تاکنون با او همکلام شدهای؟
خوب با توجه به احترام متقابلی که بین ما وجود دارد چند نوبت به زبان انگلیسی با هم گفتگو کردهایم.
نظرت راجع به پنالتی زدن چیست؟ اگر در بازی پگاه به شما میگفتند پشت توپ میرفتی؟
پنالتی زدن بسیار مهم و حساس است و به نظر من بازیکن باید در شرایطی قرار داشته باشد که مطمئن به گل کردن پنالتی باشد. مثلاً در مسابقات جام ملتهای آسیا وقتی از من خواستند نامم در لیست پنالتی زنان قرار بگیرد گفتم آمادگی ندارم اما خیلی وقتها هم خودم پیشنهاد دادهام که پنالتی بزنم باید دید در چه شرایطی قرار داری اما در بازی پگاه شرایط مساعدی داشتم اما کلاً مربیان هستند که قبل از بازی پنالتیزنها را تعیین میکنند.
به عنوان سوال آخر سطح لیگ کشورمان نسبت به سالهای اخیر که بازی میکردی چه تفاوتهایی کرده است؟
اصلاً قابل قیاس نیست. به نظر من لیگ کشورمان با وجودیکه هنوز به لحاظ امکانات حتی به بسیاری از کشورهای آسیایی هم نرسیده اما بسیار نسبت به گذشته پیشرفت کرده و به نظر من همینکه تیمهای شهرستانی صدرنشین لیگ برتر هستند تائید این ادعا محسوب میگردد. ضمن اینکه به نظر من هیچ تیمی نمیتواند ادعا کند در لیگ هشتم قهرمان میشود چون سطح کیفی مسابقات بسیار بالاست.

سال از آن قضیه می گذرد. هم اکنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمکاری ها و آبرنگ ها و کنده کاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری میشود.
یک روز آلبرشت دورر برای قدردانی از همه سختی هایی که برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه بسته برادرش را که به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به تصویر کشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری کرد اما جهانیان احساساتش را متوجه این شاهکار کردند و کار بزرگ هنرمندانه او را "دستان دعا کننده" نامیدند.
این داستان واقعی است و به اواخر قرن 15 بر می گردد.
در یک دهکده کوچک نزدیک نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می کردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ساعت در روز به هر کار سختی که در آن حوالی پیدا می شد تن می داد. در همان وضعیت اسفباک آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 18 فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می کردند نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند که پدرشان هرگز نمی تواند آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.
یک شب پس از مدت زمان درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سکه قرعه انداختند و بازنده می بایست برای کار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت مالی می کرد تا در آکادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری که تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش حمایت مالی می کرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد.
آن ها در صبح روز یک شنبه در یک کلیسا سکه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناک جنوب رفت و برای 4 سال به طور شبانه روزی کار کرد تا برادرش را که در آکادمی تحصیل می کرد و جزء بهترین هنرجویان بود حمایت کند. نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اکثر استادانش بود. در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست آورده بود.
وقتی هنرمند جوان به دهکده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت های آلبرشت و برگشت او به کانون خانواده پس از 4 سال یک ضیافت شام برپا کردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یک نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش برای قدردانی از سال هایی که او را حمایت مالی کرده بود تا آرزویش برآورده شود، تعارف کرد و چنین گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت میکنم.
تمام سرها به انتهای میز که آلبرت نشسته بود برگشت. اشک از چشمان او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: نه! از جا برخاست و در حالی که اشک هایش را پاک می کرد به انتهای میز و به چهره هایی که دوستشان داشت، خیره شد و به آرامی گفت: نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم، دیگر خیلی دیر شده، ببین چهار سال کار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندین بار شکسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می کنم، به طوری که حتی نمی توانم یک لیوان را در دستم نگه دارم. من نمی توانم با مداد یا قلم مو کار کنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده...
بیش از 450

این اثر خارق العاده را مشاهده کنید
اندیشه کنید و به خاطر بسپارید که مسلما رویاهای ما با حمایت دیگران تحقق می یابند.
فعلا یا علی